هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

نمیدونم چی شده و مامانم اینا خواستن زنگ بزنن گفتم نه  ، چیزی باشه اونا باید زنگ بزنن .

خوابم میاد :( 

خدا رو صد هزار مرتبه شکر فردا رو آف کردم یکم بخوابم .

مردم از بی خوابی .

دوستامو دیدم کلی برای فردا برنامه چیدن ، از خرید و مسافرت و رستوران و گذروندن وقت با شوهراشون ، چیزی جز غبطه خوردن نصیب من نشد :( 

یعنی میشه ... ؟! 

امروز فائزه رو دیدم ، یکم دلش گرفته بود و حرف زد باهام .

شوهرش (اقای دکتر که قبلا روابط زیادی داشته) بهش گفته بود اگه من پس فردا بهت خیانت کردم به خاطر همین کاراته !!

بعد فکر میکنید سر چی ؟! انقدر مسخره بوده دلیلش که خندت میگیره !! چقدر به فائزه فحش های رکیک داده !!

اصلا دوستم حرووووووم شده هااااا ، حروم شده . انقدر شوهرش بی شعوره که خدا میدونه . درس که شعور و شخصیت نمیده خانواده مهمه که یکی از یکی داغون تر .

ما هوای خودمونو داشته باشیم بابا ، حالا این یکی چه گلی به سر من زده .



نظرات 4 + ارسال نظر
پریسا 1396/09/29 ساعت 14:13

این مدت از خانواده ش هم خبری نداری؟
میگم نکنه اون موضوع بود گفتی میخوای محمد نفهمه بعد یکی گفته بود بهش میگم شاید اونو بهش گفتن.
یا مثلا اونم مثل تو فکر میکنه تو گذاشتیش کنار.
میگم زن و شوهرید نزار سوتفاهم بینتون باشه اینبار به نظرم کوتاه بیا هان؟ نظرت چیه؟ میخوای مامانت زنگ بزنه مثلا از همه جا بیخبره واسه فرداشب دعوتش کنه؟

تیلوتیلو 1396/09/29 ساعت 14:50

چرا نزاشتی زنگ بزنن
اخه چی شده
الکی الکی

دلارام 1396/09/29 ساعت 16:23

یه دسته گل بگیر ببر بکوبون تو سرش چه معنی داره واه واه

سوفیا 1396/09/29 ساعت 17:38

عزیزم هنوز بهتر نشده؟
یعنی تمام این مدت از آقای هشت خبری نبوده؟
با تمام وجودم دعا می‌کنم که زودتر همه چیز بهتر بشه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد