هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

من برهوت

هنگم ، مبهوتم ، اصلا انگار جزئی از این دنیا نیستم .

حالم خوب نیست ، خستم ، انگار اکسیژن بهم نمیرسه ، سرم سنگینه ، چشمام درد میکنه ، هوشیاریم لتارژیکه ، ... .

میشه دعا کنید برای خوب شدن حالم ؟ 

دیوانه شدم

به نقطه ای رسیدم که پاهامو بکوبم زمین ، گریه کنم و بگم مامانمو میخوام !!

چشمام تار میبینن .

احتیاج دارم استراحت کنم ولی نمیتونم .

اگر دست من بود ، امروز رو به عنوان نحس ترین روز تاریخ نامگذاری میکردم .

سوء تفاهم وخیم

نمیتونم توصیف کنم چی کشیدم !!

یکی از پرفسور های خوبی که میشناسم و همیشه باهاش در حال مکاتبم دچار سوء تفاهم شد .

یعنی یک نفر خواسته بود منو پیشش خراب کنه . رفته بود گفته بود فلانی اینجوری گفته پشت سرت .

یه پدری ازم دراومد تا بتونم باهاش تماس بگیرم و حرف بزنم .

حرف زدم ولی هنوز تنش دارم .

هنوز ضربان قلبم رو هزاره .

یه ترمور کورس روی دست و پامه .

خدا از باعث و بانیش نگذره :(


خستگی

انقدر خسته شدم که میخوام بذارم برم یه جای دور .

دوس دارم برای خودم باشم ، من نمیتونم این همه حرص و جوش بخورم برای زندگی دو طرفه ای که یک طرفش مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد .

واقعا نمیتونم هر بار سر هر مسئله ای هزار بار ازش بخوام حرف بزنیم و هر بار حرف زدنش دعوا کردنش باشه !! 

و خیلی چیزهای دیگه .

نمیتونم تحمل کنم ، خسته شدم .

میخوام فقط ذهنمو آزاد کنم و استراحت کنم .

زبون نفهم

"مگه دوست پسرته که اینجوری رفتار میکنه" تقریبا همتون به این موضوع اشاره کردید ، خیلی ناراحتم کرد :(

یعنی به عنوان یه دوست پسر رفتارش مشکل چندانی لیجاد نمیکنه ولی از یه همسر بعیده :(

نیگا :( گیر چه ادم بی مسئولیتی افتادم :( الان دو روزه معلوم نیس کدوم گوریه :( البته اینکه منم پیگیر نشدم ببین کدوم گوریه حائز اهمیته :(

والا من همون روز اول فکر کردم چی شده ، چه بلایی سرش اومده که نمیگن به من !! گوشیشو جواب نمیده !! یعنی سکته رو زدما .

بعد فهمیدم عاقا خود چس کنیشو زده به برق روشنش کرده !! عاقا انقدر من ناراحت شدم انقدر من ناراحت شدم که خدا میدونه .

بعد توجیهش فکر میکنید چیه ؟! من با همه همینطورم فقط با تو اینجوری نیستم که ! برو بمیر خب ! میری دپ میشی گوه میکنی تو اعصاب بقیه که چی ؟! انقدر بچه س که خدا میدونه .

یه نکته ی دیگه که دوستم بهم گفت این بود هزار بارم بگی از چی ناراحت میشی بازم یادشون میره (واقعا من فک میکردم اهمیت نمیده و الکی خودشو میزنه به آلزایمری)

یا مثلا گفتید حرف بزن باهاش ، این اصلا نمیاد حرف بزنه ! فوری بحثو به دعول میکشونه داد میزنه . بلد نیست صحبت کنه ، تزش اینه که این موضوع تموم شده رفته با حرف زدن فقط کشش میدیم !! عامو دلتون خوشه این ادم نیست .

من واقعا اگر قبل از ازدواج میفهمیدم این چیزا رو اصلا و ابدا ازدواج نمیکردم کلا ! ازدواج کنی که چی ؟! هزار بار بهش بگی از فلان چیز ناراحت میشی به تخمشم نباشه ؟! یا مثلا بهش بگی بیا حرف بزنیم بگه چقدر کشش میدی ؟! عامو این کلکسیونی از دق دهنده هاس .

لالا کنیم

امروز هم عاری از بدو بدو نبود ، پوستم خیلی خراب شده . 

از هشت همچنان خبری نیست . 

غذای سلف قیمه س و اصلا خوشم نمیاد :( 

چند تا از لباس هام کثیف شدن و باید بدم بشورن .

کلی غُر :(

فلش میخوام

سیم آ یو ایکس میخوام

... .

وقتی کسی گوه دوست داره بخوره ، منعش نکنید

امروز با نادیا حرفیدم ، گفتیم کار دست خودش یا پسره یا عروس نده یه وقت بدبخت شه . والا ! 

میدونستم مشاوره میره ولی فکر نمیکنم انقدر روش تاثیر داشته باشه اونم انقدر زود !! اصلا چطور اتیشش تبدیل به خاکستر شد؟! 

رفتارش اوکیه فقط وقتی درمورد پسره میحرفیم عصبی میشه .

مثلا یکی بهش گفت وای چه بد عزیزم ناراحت شدم نادیا هم با لحن تند گفت مثه اینکه تو بیشتر ناراحت شدی ؟ میخواستی بهش بگم بیاد تو رو بگیره ؟! 

صداش بالا نرفت ولی لحنش تند بود .

نمیدونم من چرا خریت کردم انقدر زود ازدواج کردم ! اخه چی کم داشتم واقعا ؟! شاید تنهاییم و موقعیتش باعث شد اوکی بدم :(

همه اول عشق و حالشونه ما باید لب و لوچه ی یه مرد خیکی* که معلوم نیس چه مرگشه رو جمع کنیم .

خلاصه معلوم نیس چه مرگشه . شیفت بودم اس داد : هفت 

همین ! اسممو صدا زد !

دیگه نمیشه که اعصابت از هرجا خورده سر من خراب کنی ، من خودم انقدر اکسپایری میبینم که برای خراب شدن روحیم کافی باشه . ولی گریه هامو نمیارم برای تو ! برای خودمه . جلوی تو حفظ ظاهر میکنم چون میدونم انقدر شعور نداری درک کنی ، حتما مثل همیشه میگی اااااه چته باز ؟! میخوای قیافه بگیری گمشو برو بعدم گوشیو قطع میکنی و گورتو گم میکنی .

شاید باید به یکی مثل خودم ازدواج میکردم ، که هروقت گفت چی شده ؟! بگم یه کیس کنسر کولون بود ، نو سی پی آر بود ، اکسپایر شد ... اونم بغلم کنه حرفای خوب بزنه درکم کنه بهم بگه زندگی در جریانه ، اون لحظه یه نفر اکسپایر شد ولی چند تا نوزاد در اتاق عمل و لیبل به دنیا اومدن ، بهم بگه هیچوقت نمیخواد منو ناراحت ببینه ، سعی کنه منو بخندونه ، سعی کنه حال و هوامو عوض کنه ، نه اینکه مثل تو الکی بهم بگه دوستم داره و من مال اونم و سعی کنه منو خر کنه برای یه رابطه ی سر سری !!

سعی نکنه مثل ادمای معتاد بگه من حتی حوصله ی خودمم ندارم چه برسه به تو ! خب تو که حوصله ی خودتم نداری گوه زیادی میخوری میای ازدواج میکنی ! زندگی یه دختر هم به گوه میکشی مثه خودت !!

هر وقت تونستید یکی رو خوشبخت کنید ازدواج کنید بابا ! 

من اصلا نمیتونم با این سیستمش کنار بیام و تا الانم خیلی اخلاق گندشو تحمل کردم ! اگر قرار باشه این وضع به همین منوال ادامه پیدا کنه بهتره یه نفر دیگه پسر کوچولوی مامانی رو به  فرزندی قبول کنه ، من دلیلی برای ادامه ی رابطه نمیبینم .


*خیکی : صرفا جهت فحش دادن استفاده کردم وگرنه هشت ورزشکاره . 

sing

من عاشق انیمیشن sing هستم امروز برای بار n ام دیدمش :))

عاشق مستر مون هستم :* 

عاشق مامان خوکه ، عاشق اَش ، عاشق پسره پیانو زنه :))


ولکام بک هومن

واااااایییییی باورم نمیشه :))) هومن قراره برگرده نمیدونم قبول میکنه یا نه ولی بهش پیشنهاد شده  سه روز در هفته به مدت نه روز حضور داشته باشه .

واااااییییی :)) فک کن !!

مثل اینکه قراره ادامه داشته باشه این عاشقانه ی آرام .



*قبول کرد . کاش کنسل شه .

حساسیت

دوستم (از هومن خوشش میومد)  با دوس پسرش کات کرده میگم چرا کات کردی ؟! میگه تکلیفمون مشخص نبود نه آینده ای قرار بود با هم بسازیم نه دوستیمون سرانجامی داشت .

میگم خب خواستگار داری سریع کات کردی ؟

میگه نه کات نمیکردم میشدم مثل نادیا . نادیا که قول و قرار داشتن این شد من که قول و قراری با هم نداریم چی میشه ؟! من حوصله ی رابطه بی تعهد رو ندارم .

تو فاز خود چس کنی غلیظیم . بیشتر بهم برمیخوره ، حساستر شدم ، خلاصش خلقم رفته بالا . سنسور حساسیتم خیلی خیلی دقتش رفته بالا .


*توصیه ی شدید میکنم اگر این رل هستید جوری باشید اخرش به هردلیلی اگه کات شد ، چیزی رو از دست نداده باشید .

*بیست و هشتم نزدیکه خیلی نزدیک و نادیا زیادی ارومه !