هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

پرسش و پاسخ

س: چرا هشتاد و پنج حرمت داره ؟! 

ج: برو برادر من ، برو خودتو نزن به اون راه ! برو تو همونی هستی که حاشیه ی کتاب تنظیم خانواده مطالب جدید هم اضافه میکنی.

*

س: شوهر کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ج: آره ! 

*

س: شوهرت رییس بانک نیس؟! 

ج: نه داداچ

س: سی و هشت سالش نیس ؟

ج: نه داداچ

س:پرده های خونش صورتیه تختش فندقیه؟

ج: عه آره خودشه !

س:میدونم خودشه خود خود خودشه نه ؟! خوب بلده خر کنه ؛ اره؟

ج:یکی این آبجیمونو از برق بکشه :|||

*

س:شما و شوهرت زودرنجید به نظرم ، بچه این نه ؟!

ج: من خیلی لوسم اون خیلی منطقی

*

س: چه سوتی ای دادی؟

ج: سر بازی‌فوتبال نمیدونم کی و کی بود فک کنم الکلاسیکو بود کنار مادرشوهرم نشسته بودم ، گل زدیم از ذوقم دو تا مشت محکم کوبیدم پشت کمرش :)) 

دیگه هیچوقت اون آدم سابق نشد...

*

س: مُردادیه ؟

ج: :|||| خواهر من ، آبجی جان ، به پیر به پیغمبر این اونی که تو فکر میکنی نیست .

*

س: چقدر این پستتون خوب بود ، نمیشه سی و سه ساله باشه ؟

ج: چرا نشه :)

*

س: ببخشید منظورتون از گول خوردن چیه ؟

ج: کارای خاک بر سری و عاشقانه دخترم .

*

س: کی نامزد کردیییییییییییییییی ؟

ج: جووووووووووون :))

*

س: چرا به هشتاد و پنج علاقمندی انقدر ؟

ج: همه چی از یه نگاه شروع شد...

من بهش علاقمند نشدم ، یه روز اومد و دل منو با خودش برد اون دور دورا... .

*

س: اگه تخت فنری نباشه از لذت عشق محرومن ؟

ج: خیر ، ولی صدای فنر های تخت سمفونی زیبایی برای عشقه :))

*

س: مگه سه سالته همش داری رابطه به گ*ا میدی ؟ نکن دیگه

ج: چشم :|

*

س: همسرتون پزشکن ؟

ج: نه تایید میکنم و نه تکذیب ، به این دلیل که اجازه بدید هرچیزی رو که دوست دارم بگم تا دچار خودسانسوری نشم .

من به عنوان یه دختر بیست و خرده ای ساله اینجا مینویسم نه با عنوان شغلی که دارم .

*

س: اشکال نداره یه سینگل اینجا رو بخونه و بگه کوقتتون بشه ؟

ج: خیر ایرادی ندارد :)) ایشالا قسمت شما :*

*

س: چرا کامنت ها رو تایید نمیکنی ؟

ج: همینجوری .

*

س: کامنت ها تایید نمیشن ؟

ج: نع 

*

س: چرا ایموجی حالت تهوع ندارید ؟

ج: ریِلی ؟! :/

*

س: تو و خجالت ؟! 

ج: نگووووووو خجل گشتم :))

*

س: گوه خوردی سانسور میکنی من واسه فضای زنونه وبت میام اینجا 

ج: بیا برادر این صابون گلنارو بگیر برو توی حمام با خودت خلوت کن ملعون :/ 

*

دکتر آرمان : یعنی پر انرژی تر از شما ؟! بعیده .

ج: دکتر آرمان :( بذار اشکمو پاک کنم :( کاش میشد قربان صدقه ی شما رفت که انقدر ماهید :( حیف که اسلام دست و پای منو  بسته :( دکتر :( کجایی :( 

*

س: هشت خسیسه ؟

ج: گوه خورده :))

نه عامو ، اون موقع میخواست لجمو دربیاره برم منت کشیش بهش التماس کنم پول بده (قهر بودیم اون موقع)

*

س: هشتاد و پنج چه جذابیتی برای تو داره ؟!

ج: یعنی چی چه جذابیتی برای تو داره ؟! این چه سوالیه ؟! تا کی  میخواید حقوق زن رو پایمال کنید ؟ اینم میخواید تفکیک جنسیتی کنید ؟! نه بگووووو نهههههه بگوووووووو میخوای تفکیک جنسیتی کنی ! زیبایی زیباییه دیگه همه دوس دارن .

*

س: بکارت با آب هم پاره میشه ؟!

ج: توضیح دادم .

عامو نری کارای چیز دار با دوس پسرت بکنی بعدا بگی با آب پاره شد ! اینا همه قابل تشخیصه .

*

س: اگه شوهرت بگه من قبلا با این دخترا بودم همه غلطی هم کردم میخوای چیکار کنی ؟

ج: میگم تو گوه خوردی :/ همین دیگه :/ کار دیگه ای از دستم برنمیاد :)) ناموسن زورم بهش نمیرسه :))

*

س: خود چس کنیتو از برق کشیدی ؟ 

ج: برو عامو مال ما سوخته :)) مال خودتو از برق بکش.

*

س: هشتاد و پنجی خودتم ؟ 

ج: ناموسن چه سوالاییه ؟! :||||| 

*

س: خوش به حالت چقدر شوهرت خوبه :(

ج: یکی شوهر من خوبه ، یکی ننه ی دالتون ها :))

*

س: چرا انقدر دوستت اسکله ؟!

ج: ماهم توش موندیم !

*

س: هشت برای گول زدن چیکار میکنه؟

ج: عامو بیخیااااااااال :)) 

*

س: اسمش غضنفره ؟ جعفر ؟ اصغر ؟ ...(حدس اسم هشت)

ج: نع :))


اینم از سوالاتی که دوس داشتم جوابش رو بدم :)


پ.ن:


دلم برای چند نفر خیلی تنگ شد که دیگه نیستن ، یکی فرشته بود ، یکی ماهی بود (که به شخصه مدیونشم) ، ناک بود ، فرفری بود ، دکتر آرمان عزیزم بود .

هرجایی که هستید براتون آرزی خوشبختی و خنده های از ته دل دارم .

*مرسی ماهی جااااااان مااااااااچ :* خیلی خوشحالم کردی :*

اتاق عملی ها

دو تا از بچه های اتاق عمل با هم ازدواج کردن ، یه ساعت پاس گرفتن توی بیمارستان عقد کردن :))

انقدر باحال بود فکر کن با لباس اتاق عمل بری بشینی سر سفره ی عقد :))

بعد مثلا بله که گفتی به داماد محرم شدی ، داماد ماسکتو از روی صورتت بزنه کنار :)) 

عزیزای دلم :* خوشبخت شید عجقولا :*



* بچه های اتاق عمل همیشه بچه های باحال و پایه و عشقولی ای بودن .

هشت

من عاشق اون پرده های صورتی اتاقت و رنگ فندقی تختت شدم :*

جر وا جر

دوستم: شما اوردر دادی دویست و پنجاه سی سی با دویست و پنجاه تا آمینوفیلین ؟!

هومن: بله

دوستم: نمیبینی مریض ادم داره ؟! 

هومن: ببخشید ؟!

دوستم: بیمار کیس عفونت ریه س ، الیگوریه بعد تو برداشتی دویست و پنجاه سی سی براش سرم اضافه بر سازمانم نوشتی ؟

مشکل داری ؟!

هومن: شما کیس های خودتو بررسی کن و نگران بیمارای من نباش.

دوستم : صدام در نیاد که راحت مریض بکشی ؟ بسه دیگه کل  بچه های پزشکی رو بردی زیر سوال .



* هومن یکی از بهترین رزیدنت های بخش ماست .



پ.ن: 

کاش دوستم بس کنه دیگه کم کم همه رو خسته کرده ! 

شت و پت

صدای منو از میدون جنگ میشنوید ! عاقو یه حال و حالگیری عمیقیه اینجا نزدیک بود هومنو بگیره بزنه :))

جنگ جهانی سوم

و اینک مجادله ی جنجالی دوستم رو در مقابل هومن میبینید .

اخرین گزارش ها حاکی از آن عست که فردا از صبح تا شب شیفتاشون یکیه و شاهد جنگ جهانی دیگری هستیم .

بین علما احتلاف افتاده و هرکدوم سعی بر حفظ ظاهر جلوی پرسنل و همکاران رو دارن اما این ظاهر سازی ها کسی رو گول نمیزنه.

عامو من که میدونم از روی دوست داشتن و حسادت و لج و لجبازیه . خب کوتاه بیا جان من . 



* خوشم میاد هنوز امیدواره ! که هومن نامزدشو ول کنه عاشق این خانم شه :)) چرا اخه تو انقدر خل و چلی :))

زلف پریشان یار

در نود درصد مواقع که هشت اصرار داره پیشش بمونم به جز مورد اول که خوردن چیزای گرم و تنده , موهای منه ! 

موهای خودش صاف و لخت , موهای من بلند و موج دار و خوش حالت .

گاهی اوقات جوری بو میکنه موهامو , دلم میخواد بخورمشون :/ 

خلاصه دیوانه میشه اگر خیلی کوتاهشون کنم , حتی یه بار به سرم زده بود اینکارو بکنم و بهش گفتم که قصدشو دارم گفت نمیدونم اگر اینکارو بکنی بازم میتونم دوستت داشته باشم یا نه .

رواله

یادم باشه یه پست بذارم سوالات عجیب غریبی که ازم میپرسید رو بذارم و جواب بدم :)) نظرات  از ازل تا ابد وب :))

بدون اسم نویسنده میذارمشون ، فقط متن سوال و جواب خودمو میذارم :)) 

نففففففففس

نظر نهایی دوستم در مورد عشقش هومن :

"گوه خورده رو حرف من حرف میزنه" :)))

کمه عاقا کمه

مثلا سیب زمینی وار بشینی و رفتار دختر خاله هشت رو با هشت ببینی و ککت هم نگزه یه لباس آستین کوتاه پوشیده یه جفت هشتاد و پنج انداخته بیرون میلرزونه و هشت هم هی سرخ و سفید میشه و نگاش نمیکنه ! 

(عامو شما یه کاغذ بچسبون بنویس گرم و نرم و لذیذ ما قبول میکنیم پاشو یه چی بوپوش نچای)

ولی چون زمان و مکان ایجاب میکنه محل سگم بهش نذاری و اونم به روی خودش نیاره ولی سعی کنه دلجویی کنه .

شوهر کمه خب ، باید درکشون کرد :)) 


پ.ن:

عامو سیستمم اینجوریه که براش کم نمیذارم ولی نگران از دست دادنشم نیستم ، بخواد بره شومبول طلا هم بهش بگی میره بخواد بمونه از اسمون سنگ هم بباره می مونه .