دلم میخواد برم بغل هشت دراز بکشم و فقط به یه خواب شیرین فکر کنم ... .
انقدر خوابم میاد که نمیتونی تصور کنی .
میدونی با اینکه من الان دیگه همسر هشت هستم و شب های زیادی با هم خوابیدیم ولی هنوز هم بینمون تعارف وجود داره.
مثلا اینکه من بهش بگم نه روی تخت نخوابیم و روی زمین بخوابیم امشب ، یه جورایی توی رو در بایستی گیر میکنه و قبول میکنه .
حاجیتون موفق شد هشت رو راضی کنه زمین بخوابیم :))
حالا درسته شما منحرفید ولی منظورم از این مثال ، اون فکرای خاک بر سری ای که به ذهنتون میرسه نیست کصافتا :))
مثال دیگه ای به ذهنم نمیرسه براتون بزنم انقدر خوابم میاد.
*بخوابید دیگه ! تلگرام و اینستا رو هم که فیلتر کردن دیگه چرا بیدارید ؟!
آها پیش یار و ... :) خوش به حالتون پس :)
پس خواب دیشب حسابی چسبید بهم.
جای باز و بغل یار
چه شود