هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

فرار

کاش بریم از اینجا هشت ، فرار کنیم و دو تایی بریم یه جای دور یه جای خیلی دور ... .

دست هیچکس بهمون نرسه فقط من باشم و تو  ، هیچکس نتونه ما رو از هم جدا کنه .

هیچکس نخواد تو رو از من بگیره . چرا دیدن دو ادم عاشق برای هیچکس خوشایند نیست ؟! چرا همه میخوان از هم جداشون کنن ؟ من تا کی باید ترس از دست دادن عزیزانم رو داشته باشم ؟ 

تا کی باید با این رفتار نگران کننده ی منزجرم همه رو از خودم فراری بدم ؟ 

تا کی باید موضوع دعوامون همین باشه ؟! 

چرا قبول نکردم عروسیمون همین سال نود و شش کذایی باشه ؟

چرا گفتم اردیبهشت ؟ اردیبهشت مگه چه گلی به سرمون زده ؟

کاش بفهمی هشت ، من تنها و خسته ، خیس شده زیر بارون مچاله شدم اینجا ! 

هشت چرا دم در ایستادی ؟! چرا کامل وارد زندگیم نمیشی ؟ چی تو رو میترسونه ؟ چی فراریت میده ؟ چی اجازه نمیده که از این بیشتر فراتر بری ؟ 

هشت بیا بریم از اینجا :( بیا بریم جایی که فقط من هستم و تو :(

دور از چشم ادمایی که نمیتونن بوسه ی عاشق و معشوق رو تحمل کنن :( 

بیا فرار کنیم :((

نظرات 1 + ارسال نظر
. 1396/10/29 ساعت 00:01

چقدر گریه کردم با این پستت
کاش برید یه جایی و فقط خودتون باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد