این درگیری های اخیر عجیب روی سانسوری جات و روابطمون تاثیر گذاشته . شده یه چیز اجمالی برامون ، دلمون میخواد با هم بخوابیم اما اخرش میشه یه چند تا حرکت و خستگی ! بدون هیچ لذتی . اخرشم خستگیمون چند برابر میشه به اضافه ی احساس نارضایتی .
هر دو با فکر درگیر و ترس نمیتونیم از لحظلتی که عاشقش بودیم لذت ببریم .
کی میشه این اوضاع تموم شه من تکلیفمو با هشت و اطرافیانش و اطرافیانم مشخص شه .
یه خورده استرس و ذهن مشغولی کافیه که کل لذت رابطه دود بشه. اما باز رابطه داشتن بهتر از نداشتنه. حداقل تن همو فراموش نمیکنید
سلام محیا
هنوز دوستت هستم که برام بگی چی شده؟
چی باعث شده اینقدر ناامید باشی؟
کور بشه هرکی نمیتونه ارامش و خوشبختیتون رو ببینه.
بجنگ برای حفظ زندگیت و محمد بجنگ.
حتی اگر شده با دست خالی.
چی شده؟؟؟؟
اینا چیزایی نیست که ساده بگیری و ساده بگذری...
دقت کن... وقت بزار... مهمه