هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

مشاور هشت

امروز یه چیزی متوجه شدم اما نمیدونم صحتش تا چه حده .

هشت هر بار که از من ناراحت میشد و قهر میکرد ، فردای اون روز بشدت دلتنگ میشد و زنگ میزد .

اصلا براش مهم نبود چقدر زنگ میزنه انقدر زنگ میزد تا جواب بدم .

اینبار که هشت حرف آخر رو اول زد و خیال هر دومون رو راحت کرد ، من دیگه داشتم به قهقهرا میرفتم که یک دفعه امروز صبح یک دوستی زنگ زد و گفت به مشاور گفته دلم براش تنگ شده و دوسش دارم و نظرم عوض شده و میخوام برگردم . 

مشاور هم گفته خوب فکراتو بکن رفتار هاش و کاراش رو در نظر بگیر ببین میتونی کنارش زندگی کنی و برگردی به شرایط قبلی یا نه ؟! اگه نمیتونی الکی برنگرد . الان نصف راهو رفتی .

منم امروز به مادرم گفتم دیگه هشت نمیخواد منو ، ایرادی نداره زنگ بزن بیان و رسما بگن .

اینکه من زنگ زدم به هشت و اینجوری گفت بیشتر شبیه بچه بازیه . بگو با بزرگترش بیاد این حرفا رو بزنه .

مادربزرگمم یکم با مامانم صحبت کرد و به مامانم گفت چیا بگه به ننش .

به نظر من مشاورش حرف درستی زده . فکراشو بکنه چون من تحمل این بچه بازیا رو ندارم ! مسخره ی کسی هم نیستم .

نظرات 6 + ارسال نظر
پریسا 1397/02/09 ساعت 18:38 http://roga2.blog.ir

فکر کرده بهت گفت نمیخوامت تو کنه بازی در میاری مرد گنده عقده منت کشی داره (اوی هیچکس غیر ازمن و تو حق نداره بهش فحش بده فعلا) دیده محل نذاشتیش ترسیده.
خدایا خدایا خدایا از ته دلم میخوام ازت بهترینهارو برای محیا جونم رقم بزنی. جیگرتو عشقم

صحرا 1397/02/09 ساعت 18:52 http://sahra95.blogsky.com

اون دوست حرفهای مشاور و از کجا فهمیده؟ هفت جان رو همین فرمون عقل جلو برو لطفا. گیرم که گفته باشه دلم براش تنگ شده، آدمهای دمدمی زندگی آدمو نابود میکنن. از یه جایی به بعد باید به خودت و شخصیت و غرورت احترام بذاری. به نظر من مشاور باید به هشت میگفت تو خودت مشکل عدم تعادل داری نه اون هفت بنده خدا. والا

شاید گفتن بعضی چیزا فضولی به نظر بیاد
اما شایدم یه چیزایی بگم که به دردت بخوره
به نظر من قهر کردن کلا کار بچه گانه ای هست... آدم بزرگین شما... شما هم را انتخاب کردین و از این به بعد باید بگین همینه که هست... اگه دلخور میشین... اگه ناراحت میشین... اگه خط قرمزهای هم را رد میکنین ماله ناآشنایی با هم هست... پس قهر معنی نداره... هر بار میرنجین باید حرف بزنین... اینکه اون دلتنگ میشه و اینقدر زنگ میزنه یعنی اون میاد جلو و تو حاضر نیستی بهش راه بدی... خب چرا؟
عزیزم ناراحت شدی در مورد ناراحتی حرف بزن تا دفعه بعدی همون مشکل پیش نیاد
ولی اینکه حرف نزنی و هی الکی قهر و بعد هم آشتی بدون حل شدن اون مساله همین میشه ... دلخوریها... ناراحتی ها روی هم جمع میشه و یکجایی عین آتشفشان فوران میکنه
اگه نباید در این موارد حرف بزنم ... خیلی رک و صریح بهم بگو

mahee 1397/02/09 ساعت 19:06

توام فکر کن ببین اگه برگرده میخوای زندگی کنی یا نه..مسعله ای نباشه که بعدا بخواد بکوبه توی سرت و دلتنگیش که برطرف شد هی حرصت بده

پریسا 1397/02/09 ساعت 19:43 http://roga2.blog.ir

خاک تو سر نرخرش.
مرگ یه بار شیون یه بار.
عنتر یه هفته یه بار دق میده. ببین محیا تهش طلاقه دیگه تو که تا الان با جداییش کنار اومدی باید خوب فکراشو کنه. خدا خیر بده مشاور رو.
عن آقا

ریحانه 1397/02/09 ساعت 20:22

به نظرم هر دوتون به هم یه فرصت دیگه بدید.هر دو اشتباهاتی داشتید. پس بدون ناز و ادا یک بار دیگه به هم فرصت بدید و تمام تلاشتون را بکنید که اینبار درست در کنار هم زندگی کنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد