هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

گُلی

عامو چه سرد شده !! رفتم به گل هام اب بدم دیدم روی خاک یکیشون چند تا یخ کوچولو و نازکه ! دیگه با ترس فراوان از اینکه ریشه ش چیزیش بشه اوردمش جای گرمتر .

آنتریومم که تمام برگاش داره زرد میشه و همش درحال هرس کردنشم انقدر کچل شده چیزی ازش نمونده .

حسن یوسفمم که بی دلیل یه سری از برگاش دارن میریزن .


سلطان قلبم تو هستی

- تا حالا هولوگراف دیدی ؟! 

+ نه 

- سوار آذرخش شدی ؟

+ نه 

- زیر دریایی از نزدیک دیدی ؟

+ نه 

...

من با همه ی اینا سفر کردم ماموریت رفتم , غواصی کردم , از هلیکوپتر پریدم , سفر های شش ماهه با کشتی داشتم , همه بهترین روزای عمرشونو گشتن تفریح کردن و جوونی کردن ولی من فقط جون کندم جوونیمو دادم .

+ اینایی که گفتی بهترین روزای عمرت نبود ؟

- نه بدترینش بود .

+ ولی آرزوی خیلیاس :(

- آرزوی کی میتونه باشه این همه سختی کشیدن !

+ آرزوی من :)

- گفتنش آسونه .

بعدش هم برام اهنگ سلطان قلبها رو خوند .

بالای بالا انگار رو ابرا

عامو خبر دارید پنجاه دقیقه ی دیگه من به درجات ملکوتی نایل میشم ؟! 

میرم و اون پیژامه ی چهارخونمو با اون رکابی سفیدم میپوشمو پامو میندازم روی پامو برای خودم چایی میخورم و انگار اومدم سیزده به در و اینا ... .

فقط مشکل اینجاس پیژامه چهارخونه و رکابی سفید ندارم وگرنه بقیش حله :))


یه رزیدنت داریم خیلی خنگه تقریبا همه زیر دستش میمیرن .

یکی از پسرای پزشکی که شیرازیه امروز برگشت به من گفت ببین اون دو میلیون اسپرم دیگه چی چی بودن ای توشون اول شده .

منم سرخ شدم اومدم اینور قهقهه زدم :)) 

اقا مریض کشته اینطوری میکنه خُب...بریم کله پاچه بخوریم گشنمه :/ خب مرض کوفت بخور .

در ادامه ی حرف دوست شیرازیمون ، کاش اون شب مامانت میخوردت :/