هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

کارما

یه مریض اوردن یه اقای مسنی بودن . همراهش میگفت تا همین الان داشت با من حرف میزد یهو بی حس شد افتاد .

مریض کُد خورد فوت شد .

اینا همه در عرض دو سه ساعت اتفاق افتاد .

فک کن ! 

آدمی واقعا به یه مو بنده ! صبح هشت از خواب بیدار میشی صبحونتو میخوری ،با اینو اون دعوا میکنی ، فحش میدی ، قضاوت میکنی ، دروغ میگی ، افترا و تهمت میزنی‌، دل میشکنی حتی خودتم خبردار نمیشی ،زخم میزنی ، بعد میگی من آتئیستم، ظهر ساعتای ده و نیم یازده دیگه نیستی ! دیگه قلبت نمیزنه ! 

مگه میشه خدایی نباشه ؟ 

کسی که خیلی راحت میتونه در عرض دو سه ساعت هیچ و پوچت کنه و ازت چند تا خاطره واسه اطرافیانت بذاره .

از تعجب خشکم زده واقعا .

جدیدا هر کاری میخوام بکنم یا عصبانی بشم یا تهمت بزنم به خودم میگم این کار یا حرفم دلشو میشکنه ؟ 

باعث میشه اشکش در بیاد و تقاصشو پس بدم ؟! 

باعث میشه خیلی وقت ها جلوی خودمو بگیرم .

نمیخوام کارمای کارای بدمو پس بدم .


پ.ن: 

واقعا اگر حرفی زدم ، دلتونو شکوندم ، تندی کردم ، کامنت بد ج دادم ، فحش دادم ، حلالم کنید و از من بگذرید .

شاید چند ساعت دیگه ، مانیتور بالای سر من بگه بیییییییییییب و تامام .

نظرات 5 + ارسال نظر
mahee 1397/07/10 ساعت 18:59

واقعا همینه که میگی...ادم از لحظه بعدش خبر نداره.
خدا نکنه دختر...عمر باعزت و تن سالم داشته باشی تا بتونی خدمت کنی و کیف کنی.

قربان شما :*‌
به همچنین :*

باید بدی تا حلالت بکنم

ترا شخصیت داشته باش :/

احسان 1397/07/10 ساعت 23:46

اصلااااا حلال نمی کنم من
سفارش یه قابلمه سرب داغ دادم بریزن تو حلقت اون دنی

برو بشین تعریف حق الناس رو بخون پسرم :))

سلام 1397/07/11 ساعت 00:52

منکه حلالت نمیکنم . خیلی وقته خواننده خاموشت هستم

شما هم بخون :))

حوا 1397/07/14 ساعت 08:33

منو یاد خاطره ی تلخم انداختی...
ساعت چهار صبح... حال بد مامانم... با مامان رفتن به بیمارستان و بدون اون برگشتن...

برای دل خوش و تن سالم و عمر با عزت آرزومندم

متاسفم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد