یه مریض اوردن یه اقای مسنی بودن . همراهش میگفت تا همین الان داشت با من حرف میزد یهو بی حس شد افتاد .
مریض کُد خورد فوت شد .
اینا همه در عرض دو سه ساعت اتفاق افتاد .
فک کن !
آدمی واقعا به یه مو بنده ! صبح هشت از خواب بیدار میشی صبحونتو میخوری ،با اینو اون دعوا میکنی ، فحش میدی ، قضاوت میکنی ، دروغ میگی ، افترا و تهمت میزنی، دل میشکنی حتی خودتم خبردار نمیشی ،زخم میزنی ، بعد میگی من آتئیستم، ظهر ساعتای ده و نیم یازده دیگه نیستی ! دیگه قلبت نمیزنه !
مگه میشه خدایی نباشه ؟
کسی که خیلی راحت میتونه در عرض دو سه ساعت هیچ و پوچت کنه و ازت چند تا خاطره واسه اطرافیانت بذاره .
از تعجب خشکم زده واقعا .
جدیدا هر کاری میخوام بکنم یا عصبانی بشم یا تهمت بزنم به خودم میگم این کار یا حرفم دلشو میشکنه ؟
باعث میشه اشکش در بیاد و تقاصشو پس بدم ؟!
باعث میشه خیلی وقت ها جلوی خودمو بگیرم .
نمیخوام کارمای کارای بدمو پس بدم .
پ.ن:
واقعا اگر حرفی زدم ، دلتونو شکوندم ، تندی کردم ، کامنت بد ج دادم ، فحش دادم ، حلالم کنید و از من بگذرید .
شاید چند ساعت دیگه ، مانیتور بالای سر من بگه بیییییییییییب و تامام .
واقعا همینه که میگی...ادم از لحظه بعدش خبر نداره.
خدا نکنه دختر...عمر باعزت و تن سالم داشته باشی تا بتونی خدمت کنی و کیف کنی.
قربان شما :*
به همچنین :*
باید بدی تا حلالت بکنم
ترا شخصیت داشته باش :/
اصلااااا حلال نمی کنم من
سفارش یه قابلمه سرب داغ دادم بریزن تو حلقت اون دنی
برو بشین تعریف حق الناس رو بخون پسرم :))
منکه حلالت نمیکنم . خیلی وقته خواننده خاموشت هستم
شما هم بخون :))
منو یاد خاطره ی تلخم انداختی...
ساعت چهار صبح... حال بد مامانم... با مامان رفتن به بیمارستان و بدون اون برگشتن...
برای دل خوش و تن سالم و عمر با عزت آرزومندم
متاسفم