هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

آدم اسبق

نمیدونم در مورد من شنیده یا نه ، اما خبر رسیده از عکس های پروفایلش که پره از دلتنگی برای من !

و من اینجا غرق در دوست داشته شدن یک نفر دیگم و چقدر از خدا ممنونم برای این موهبت .


پ.ن:

از بیمارستان اومدم خونه و یکم خودمو با لیمو و روغن زیتون و قرص سرِپا کردم و کمی که حالم بهتر شد احساس خستگی شدیدی کردم به طوری که نزدیک بود نرسیده به تختم خوابم ببره ، صدای زنگ گوشیم و صدای در رو میشنیدم اما اصلا نمیتونستم بلند شم ، مامانم اومد و گفت که جلوی در منتظر من وایساده ! 

اومد بالا و تشخیص داد لوس بودن خونم افت کرده و یکم لوسم کرد و گفت حاضر شم و همراهش برم .

و این شد که الان روی تختش ولو شدم و داره به اصرار برام آب پرتقال میگیره ! 

فقط مشکلی که هست اینه که گرسنم شده :)) روم نمیشه بهش بگم :)) خدا کنه همراه اون اب پرتقال از اون کوکی های خوشمزشم بیاره :))



ب.ر.ن:

ایییینجاااا رو نگااااه !! عدد مقدس پستموووو :)) هشتادو پنجمین پستمو گذاشتم :)) 

نظرات 2 + ارسال نظر
مینا 1396/08/06 ساعت 08:27

میدونم جواب کامنت نمیدی، ولی ی سوال، این آدم جدید عایا ی رییس شعبه بانک نیست؟

تیلوتیلو 1396/08/06 ساعت 11:07


پستای تو بدجوری حال آدم را خوب میکنه ها... آخه دختر خوب 85 برای تو هم مقدسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد