مثلا ساعت ده صبح بهت بگن یکی باهات کار داره بدو برو ، تو هم فکر کنان که یعنی کی میتونه باشه خرامان خرامان و متعجب بری پایین و ببینی یه اقای قد بلند خوشتیپ نشسته روی صندلی های نزدیک پذیرش :))
ذوق زدگی بی نهایت :)) بهت بگه برات شکلات خریدم ^_^
مقنعتو درست کنه بگه چه خبره موهات این همه بیرونه :))
بعد انقدر خوش بگذره که اون دقیقه جزو عمرتون حساب نشه.
ظهر اس بده کی بیام دنبالت خانومم ؟ :*
* دوستم امروز رو آف کرده بود و رفته بود .