هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

جیگولی

نشستم کنار هشت یه پیج خوراکی های خوشمزه هست ، با هم میبینیم و دلمون آب میشه .

دلم پیتزا میخواد ولی این چند روز مدام غذای بیرون بوده و دیگه کم کم داره دلم برای معدم میسوزه :))

مامان هشت رفتن یه فرش خریدن ترکیبی از سفید ، سبز و گردویی . قشنگه ، مبارکشون باشه . فقط هشت یه لیوان شربت ریخت رو فرش :))

دو شب پیش از سرای ایرانی براشون اوردن :)) 

الان میگن این عروس پا قدم نداشت برامون :)) 

هشت میگه کی خونمون حاضر میشه بریم خونمون ؟! 

یه بار قبل ها گفت دوس دارم وقتی کلید رو میچرخونم توی قفل و در رو باز میکنم یکی منتظرم باشه بغلم کنه .

دوباره این حرفو تکرار کرد و گفت بعد من بیام و تو شیفت باشی و چراغ های خونه خاموش باشه ؟! 

هشت عزیزم ! باید رید توی اون کاری که تو بیای خونه و من نباشم ! 

منم گفتم خب عزیزم برو خونه ی مامانت :)) والا :))


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد