هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

وقتی کسی گوه دوست داره بخوره ، منعش نکنید

امروز با نادیا حرفیدم ، گفتیم کار دست خودش یا پسره یا عروس نده یه وقت بدبخت شه . والا ! 

میدونستم مشاوره میره ولی فکر نمیکنم انقدر روش تاثیر داشته باشه اونم انقدر زود !! اصلا چطور اتیشش تبدیل به خاکستر شد؟! 

رفتارش اوکیه فقط وقتی درمورد پسره میحرفیم عصبی میشه .

مثلا یکی بهش گفت وای چه بد عزیزم ناراحت شدم نادیا هم با لحن تند گفت مثه اینکه تو بیشتر ناراحت شدی ؟ میخواستی بهش بگم بیاد تو رو بگیره ؟! 

صداش بالا نرفت ولی لحنش تند بود .

نمیدونم من چرا خریت کردم انقدر زود ازدواج کردم ! اخه چی کم داشتم واقعا ؟! شاید تنهاییم و موقعیتش باعث شد اوکی بدم :(

همه اول عشق و حالشونه ما باید لب و لوچه ی یه مرد خیکی* که معلوم نیس چه مرگشه رو جمع کنیم .

خلاصه معلوم نیس چه مرگشه . شیفت بودم اس داد : هفت 

همین ! اسممو صدا زد !

دیگه نمیشه که اعصابت از هرجا خورده سر من خراب کنی ، من خودم انقدر اکسپایری میبینم که برای خراب شدن روحیم کافی باشه . ولی گریه هامو نمیارم برای تو ! برای خودمه . جلوی تو حفظ ظاهر میکنم چون میدونم انقدر شعور نداری درک کنی ، حتما مثل همیشه میگی اااااه چته باز ؟! میخوای قیافه بگیری گمشو برو بعدم گوشیو قطع میکنی و گورتو گم میکنی .

شاید باید به یکی مثل خودم ازدواج میکردم ، که هروقت گفت چی شده ؟! بگم یه کیس کنسر کولون بود ، نو سی پی آر بود ، اکسپایر شد ... اونم بغلم کنه حرفای خوب بزنه درکم کنه بهم بگه زندگی در جریانه ، اون لحظه یه نفر اکسپایر شد ولی چند تا نوزاد در اتاق عمل و لیبل به دنیا اومدن ، بهم بگه هیچوقت نمیخواد منو ناراحت ببینه ، سعی کنه منو بخندونه ، سعی کنه حال و هوامو عوض کنه ، نه اینکه مثل تو الکی بهم بگه دوستم داره و من مال اونم و سعی کنه منو خر کنه برای یه رابطه ی سر سری !!

سعی نکنه مثل ادمای معتاد بگه من حتی حوصله ی خودمم ندارم چه برسه به تو ! خب تو که حوصله ی خودتم نداری گوه زیادی میخوری میای ازدواج میکنی ! زندگی یه دختر هم به گوه میکشی مثه خودت !!

هر وقت تونستید یکی رو خوشبخت کنید ازدواج کنید بابا ! 

من اصلا نمیتونم با این سیستمش کنار بیام و تا الانم خیلی اخلاق گندشو تحمل کردم ! اگر قرار باشه این وضع به همین منوال ادامه پیدا کنه بهتره یه نفر دیگه پسر کوچولوی مامانی رو به  فرزندی قبول کنه ، من دلیلی برای ادامه ی رابطه نمیبینم .


*خیکی : صرفا جهت فحش دادن استفاده کردم وگرنه هشت ورزشکاره . 

نظرات 7 + ارسال نظر
mahee 1396/09/25 ساعت 23:12

باید بهش بگی ازش چه انتظاری داری. ببخشید ولی مردا شعورشون به این‌چیزا نمیرسه.بگو که بدونه تا بتونی ازش ناراحت یا خوشحال بشی.فکر نکن خودش باید بفهمه یا میتونه حدس بزنه. تازه هزاربارم که بگی باز یادشون میره!
باید بهش بگی چه رفتاریش ناراحتت میکنه. هفت! حرف بزن باهاش.بهش یاد بده، ازش بخواه، ازش مطالبه کن و باهاش به نرمی حرف بزن. بدترین چیز لجبازی و حرف نزدنه.

صحرا 1396/09/26 ساعت 00:27 http://sahra95.blogsky.com

تا حالا بهش گفتی بهش راجع به احساساتت؟ شاید چون هر دوتون سرتون شلوغه فرصت نکردین هوای همو داشته باشید. ولی هرچی هست حرف بزنید با همدیگه. حرف نزدن زهره واسه زهر

بروس 1396/09/26 ساعت 01:28

شت/ من طرفدار توام

بروس 1396/09/26 ساعت 01:29

میگم اگه حال داری بیا رابطه ت رو اسیب شناسی کن نتایجت رو ملت ببینن عبرت بگیرن

پریسا 1396/09/26 ساعت 09:57

اوه تو که از من عصبانی تری محیا.
وقتی نوشت محیا میخواستی بگی زهر مار والا عنشو دراوردن.
آخی نادیا چه خوب اروم شده
یعنی خاک بر سرمون که شوهر کردیم من که با 31 سال سن دوتا توله هم دارم دیگه باید چی بگم

Trane fn 1396/09/26 ساعت 11:34

سلام‌ نمیدونم چی بگم برای خانوم نادیا خوشحالم امیدوارم همین جوری اروم پیش برن و منفجر نشن خوشحالم که مشاور خوب پیدا کردن و خب جناب هشت نمیدونم چی بگم امیدوارم زودتر مثل قبل خوب و مهربون و عاشقانه بشن و خب چقدر بده که شوهر ادم همچین رفتاری نشون بده من این رفتار از دوست پسر انتظار داشتم

هفت
خسته و عصبانی هستی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد