بهش گفتم خیلی جلوی مامانم اینا خجالت کشیدم که شب یلدا به روی خودتم نیاوردی . گفت چیکار باید میکردم مگه ؟
گفتم باید این کارارو میکردی . گفت وا من از این چیزا سر در نمیارم مامانمم که لاهیجانه .
گفتم خب باید به فکر میبود .
گفت باید بهم میگفتی .
گفتم اصلا از مامانت انتظار نمیرفت یادش بره .
گفت نه اون بنده خدا از من پرسید یه همچین چیزایی من گفتم نمیدونم یا نه .
خلاصه یه جو شرمساری براش درست کردم بره حال کنه با خودش .
والا ! حالا ما رسم نداشته باشیم دلیل نمیشه خجل نگرده .
والا تو مکالمه تون خجالتی ندیدیم طرف کشبده باشه فقط دیدیم مثل بلبل جواب شما رو داد!
ببین من خودم با این حرف مخالف بودم و خیلی دیر فهمیدم که هرقدر خو تو دست بالا بگیری دست بالات میگیرن.یه جوری توی حرفات هم به مامانش بگو باید برات مراسم شب چله میگرفتن.
سلام،
خانم دکتر چه خبر از اون همکارتون ک دوست پسرش با یکی دیگه نامزد کرد؟
مراسمشونو به هم نزد؟
خب خداروشکر اشتی کردید و توام از این اخلاق ت دست برمیداری والا یکی دیگه رفته یکی دیگه خودش رو چس کرده تاوان ش رو من دادم یه سرم بهم نزدی.
برو برو اصلا هم توجیح پذیر نیست.
والا
اصلا منم قهر میکنم