هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

قهر

چند وقت پیش وقتی که تازه متوجه قضایا شده بودم به حدی اشتباهش غیر قابل  جبران بود که ترجیح میدادم همه چیزو تموم کنم .

با هشت قهر بودم و میگفتم همه چی رو باید تموم کنیم ، مدام تماس میگرفت و میخواست توضیح بده اما اصلا نمیخواستم گوش بدم توان تحمل حرفاش رو نداشتم .

هشت هم دیگه ناامید شده بود و فکر میکرد دیگه واقعا همه چیز تمومه .

در این بهبهه حالا من نفسم مدام میگرفت و نفس کم میاوردم .

منم کووووولیییییی :)) 

در یک روز قشنگ ابری با نم نم بارونی که میومد ، رفتم کنار پنجره وایسادم و زنگ زدم به هشت... .

هشت سریع گوشی رو برداشت ، گفتم هشت من بدون تو نمیتونم نفس بکشم :( 

اونم کلی قربون صدقم رفت و اومد دنبالم کلی خرید کردیم و چیزایی که دوست داشتمو برام خرید ، کلی لوسم کرد .

فرداش دیدم نه مثه اینکه به هشت ربطی نداره :)) کلا نفسم میگیره .

 تا اینکه گفتم واقعا برم پیگیری کنم ببینم چمه ؟! 

یکم دقت کردم دیدم بعله من به گل های خریداری شده حساسیت دارم و تفس تنگیم هیچ ربطی به هشت نداره و یه آلرژی سادست :/ 

دیگه زنگ زدم بهش و ریدم بهش و تامام :) 

با خیال راحت قهر کردم باهاش .

نظرات 5 + ارسال نظر
tarane fn 1397/01/22 ساعت 00:33

عالی بود

الان قهری؟

بهتر....
قهر نکن ... قهر خوب نیست... حال خود آدم را بیشتر میگیره

پریسا 1397/01/22 ساعت 10:51 http://roga.blog.ir

یعنی عاشقتم بخدا
کلی خندیدم
خواهر من اول مشکل رو جستجو میکردی بعد منت کشی میکرد اون تهش حجابتم رعایت کن

... 1397/01/22 ساعت 16:20

این دوپست آخرو خیلی خوشم اومد:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد