خیلی استرس دارم :)) نمیدونم چطوری خودمو مشغول نگه دارم اصلا یه جا بند نمیشم مدام دارم دور خودم میچرخم .
دوس دارم ببینم وقتی آشتی کردیم واکنشش در مورد اینکه موهامو کوتاه کردم چیه :))
کاش اینکارو نکرده بودم :))
خب عیبی نداره خدا پدر اکستنشن رو بیامرزه .
کاش برم خرید کنم ^_^ یه لباس خوشگل بخرم :)) از این پیراهنای کوتاااااه که گل گلین :)
من عاشق این جور لباسام .
خوشم نمیاد برم ارایشگاه :/ ده سال میکشه رو سنم :/ با اون مدل آرایش هاشون :/
این حس اولین دیدار عاشق و معشوق خیلی هیجان انگیزه ^_^
من عاشق این حسم :)) تجربه ای ندارم البته :/
خیلی مسترسم :))
خدا رو شکر که داره اوضاع روبه راه میشه.
از وقتی گفتی تنش پیش اومده، با اینکه قرارم با خودم فقط پنجشنبه ها وبلاگ چک کردنه، اما هر روز چند بار میام ببینم اوضاع روبه راه شد ان شاالله؟
سر نمازم برات دعا کردم :)
سلام
اولین دیداری که طرف مثلا بعد دو ماه میبینی که از سربازی یا ماموریت میاد اره واقعا جذابه و شیرین
براتون ارامش میخوام نگران نباشید همه چی حل میشه جناب هشت هم شما رو مسلما خیلی دوست دارن
درست شد محیا؟؟
دارم میمیرم از استرس
وای تو چه میکشی.
صحبت کردن؟ بابا دقمون دادی، درست بگو چی شد خب! اه...
عه چه خوب آشتی کردین....چرا وقتی با ی صحبت حل میشد آنقدر خودتو عذاب دادی آخه