خب عین این کوالا های اسکل رفتم با کراشم صحبت کردم .
رسما رد دادما .
هیچ چراغ سبزی تو حرفاش نبود .
گفتم یه مدتی نیستم و این حرفا ، اخر حرفام گفتم برم ؟! دارم میرما ! نیستم تا ده روزا !
خندید و دو تا دستاشو رو به روی هم گرفت و گفت اره از کنار برو :))
یهو بارون گرفت ، یه کیت کت برداشتم و حساب کرد و گفتم برم گفت اره از کنار برو خیس نشی :)) به کیت کت فک کن برمیگردی .
دیگه رسما پس از این مکالمه که بهش فهموندم کسخلم ، رامو کشیدم و اومدم بیرون و رفتم سمت ماشینم .
باید بگم عن ترین حس عالم رو دارم .
حس پس زدگی ! همون حسی که بعد از رفتن هشت داشتم .
احساس میکنم قلبم شکست .
خیلی اعصابم خورد شد . چرا منو نخواس ؟! من چه مشکلی دارم ؟
کلمه پس زدگی که میاد به شدت حالم یه جوری میشه
خیلی حس بدیه، خیلی.
خیلی :)))
ولی الان متوجه شدم که متاهله :))) و خدا رو شکر که بیشتر از این پیش نرفتم
همچین پس ام نزده
یه جورایی گفته باز بیا
نه بابا اخرش گفت ده روزه دیگه برمیگردی کیت کت میخری دوباره .
تازه چند ساعته فهمیدم که متاهله و متعهد ک پایبند :)) خدا رو شکر از این جلوتر نرفته بودم آبروم میرفت :))
Why are you so obsessed with guys?
Pull it together, Mahya!
:(
تو اون پستای قبلی گفته بودی که خیلی لوس بودی وناز داشتی واینطور چیزا؟؟بعداز 8 از بین رفتن وشخصیتت تغییر کرد یا نوشته هات فرق دارن؟
نمیدونم