هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

ریدم به لته بابا

گفت اینو چطوری توی واتس بفرستم گفتم فلان کن. متوجه نشد

پاشدم رفتم حضوری :)) نشونش بدم گالری رو باز کردم فیلمای خاک بر سری نمایان شد

کپ کردم...همینجوری خشکم زده بود چند ثانیه تا اون پوشه مورد نظر رو پیدا کردم و چیزی که می‌خواست بفرسته رو انتخاب کردم و بهش دادم

نمیدونم چرا یهو غم عالم اومد سراغم وقتی دیدم.

هرچی به خودم میگم عاقا به تو چه اخه؟نمیفهمم.


**هرکسی با من به مدت کوتاه که چه عرض کنم در حد یه بار دیت بیرون میره بعدش بختش باز میشه :))))


** باهاش حرف میزدم یهو گفت فعلا و رفت.

برگشت گفت بیرون خوش گذشت.

(رفتارش خیلی عجیب بود برام)

نوشتم چه خوب کجا رفتی

نوشت رستوران، با حضرت یار

فک کنم میخواس بگه رو من کراش نزن.(یکی دوماهی بود چت میکردیم)

گفتم ایشالا همیشه خوش بگذره بهتون.

بعد هم گفتم من دیگه نمیام اینجا،حالمو بد میکنه واقعا

تحمل خوندن این همه احبار بد رو ندارم

آرزوی خوب کرد برام و تمام.

منم اپ رو پاک کردم.به خاطر وحید نگه داشته بودم که اونم خیلی وقته نیست.


**داشت برام توضیح می‌داد چرا تلفظ درست لته ست نه لاته.انقدر شیرین حرف میزد دوس داشتم فقط نگاش کنم.اخرشم گفتم اونایی که به لاته میگن لته کونین:))

نخندید...اصلا خوشش نیومد :)))


نظرات 9 + ارسال نظر
رزیتا 1401/05/08 ساعت 01:22

سلام. چطوری؟ آقا من خواننده خاموشتم و الان میخوام ازت یه مشورت بگیرم. من سن خر موسی را دارم. ۳۵ سالمه.
۱۰ سال پیش یک دوست پسر خری داشتم که به هر دلیلی از هم جدا شدیم. لامصب یه حس دوست داشتن ازش تو دلم موند. شونصد تا تراپی و مشاوره رفتم و فایده نداشت. آقا من ازدواج کردم و این داستانا. ولی با اینکه عاشق همسرم بودم اون حس لعنتی رفاقت رو به اون پسر داشتم. گرچه هیچ وقت هیچ تماسی باهاش نگرفتم.
همسرم در اثر بیماری پارسال درگذشتن . من در طی پارسال تاحالا با چند نفر خیلی مقطعی آشنا شدم. ولی لامصب هنوز اون حس رفاقت به اون آدم مونده توم. از طرفی اون آدم از اقوام دور هست. فهمیدم پارتنر داره و ازدواج نکرده.

حالا میخوام از شر این حس رها شم. گفتم خوبه براش اعتراف کنم. میگن این کار باعث میشه ذهن رها شه. قابل توجه اینکه اون آدم ۴۰ سالشه و قطعا بالغانه میخونه.
به نظرت اینو براش بفرستم یا فقط یه بازی ذهن هست؟ خل شدم والا.

--------------------------------------

سلام. خوبی؟ ببین الان که این حرف را میزنم، میدونم که تو توی رابطه هستی و این خیالم را راحت میکنه.

من هیچ وقت نمیدونستم توی رابطه هستی یا نه و واقعا حوصله نداشتم که دچار قضاوت اشتباه بشم. الان خیالم راحته که این متن را بدون هیچ قضاوتی میتونی بخونی.


ببین لامصب، من نمیدونم چرا هیچ وقت نتونستم فراموشت کنم. حالا فکر نکن آدم خاصی بودی ها. هوا ورت نداره، سر پارتنرت هم شیر نشو که وااای من خیلی خاصم و اینا. نخیر. فقط یه چیزی یه جایی توی ذهن من گیر کرده و بیرون نمیاد و نمیفهمم هم چیه. کلی تراپی و مشاوره رفتم به نتیجه نرسیدم. در نتیجه تهش به این نتیجه رسیدم که ولش کن، بزار این حس باشه. این حسه نه عشق هست نه علاقه. یه محبتی که خیلی عمیقه. مثل محبت بین دوتا رفیق. ولی این محبت عمیق من را خیلی اذیت کرد چون در واقعیت که نسبتی باهام نداری و خوب داشتن حس بهت واقعا مسخره هست. مثل اینه یه بچه داشته باشی که همیشه ازش بیخبر باشی و تازه اصلا درست هم نباشه ازش خبر داشته باشی.

این چندین ساله این حس را ایگنور کردم. یعنی قبول کردم که اوکی، این حس هست و نمیتونم هم کاریش بکنم. گذاشتم یه گوشه وجودم باشه.

الان دیدم بهترین موقع هست. توی رابطه هستی و به هیچ عنوان به این فکر نمیکنی که من میخوام خودم را برات ننر کنم یا مخ بزنم یا هر حرف مزخرف دیگه ای

منم متاهل نیستم و انگ خیانت و این چرت و پرتها را نمیتونی بهم بزنی.

میدونی، گفتم شاید گفتنش این حس کوفتی را ببره بشوره. که البته همین الان که فقط نوشتم و میدونم قراره برات ارسال کنم حسم بهتر شد.

هااااااااااااااااااای گفتم. راحت شدم.

خیلی خری اگه حتی یک بار اینو به روی من بیاری یا برای کسی جز پارتنرت تعریف کنی. پارتنرت را استثنا میکنم چون نباید چیزی را ازش پنهان کنی.

وسلام


--------------------
نظرت؟ و پیشاپیش تنک یو

سلام دخترم
من نمیتونم بهت بگم اینکارو انجام بدی یا ندی
تجربه ی مشابهی داشتم و متاسفانه نتیجه ی خوبی نداشته.
طرف اونقدر براش مهم نبوده و جوابی داده که نشون میداد اونقدری که من بهش محبت و ارادت داشتم اون نداشته و دلسرد شدم و پیش خودم گفتم چرا اصلا بیانش کردم؟خب میذاشتم پیش خودم بمونه.

آسمان 1401/05/08 ساعت 02:14 http://avare.blog.ir

دعوتت میکنم به یه دیت با خودم

سه تومن واریز کن کافه هم دنگی :))

رزیتا 1401/05/08 ساعت 11:58

مرسی عزیز دلم. خیلی لطف کردی.

راستش هدفم این نیست که بفهمم بهم حس داره یا نه. میدونم که نداره. هدفم اینه شاید با گفتنش مخم اروم شه و این بار رو زمین بزاره و از فکرش بیام بیرون.

متن جوریه که یعنی بیا وارد رابطه شیم؟ اگه اره حتما باید تصحیحش کنم. اصلا منظورم این نیست.

بستگی به این داره که چطور ادمی باشه و چطور برداشت کنه از حرفا هات.
وگرنه متنی که نوشتی همچین حسی به من نداد

امید 1401/05/08 ساعت 13:08

کی بود که گالریش اینقدر پر بار بود

تو فکر میکنی کی بود؟ :)))

آبان داد 1401/05/08 ساعت 19:21

به نظرم رزیتا هر چی می‌خواد بگه حضوری بگه
اونجوری حرکات و واکنش طرف رو می‌بینه میدونه تا کجا حرفشو ادامه بده یا دیگه ادامه نده

تو اگر جای اکس رزیتا بودی و این حرف ها رو در قالب پیام میگرفتی حست چی بود؟

یکی مث بقیه 1401/05/09 ساعت 09:02

سلام.
چرا انقد به آدمای لاشی حال میدی؟!! طرف داره وسط چت با یکی، میره دیت با حضرت یار؟!! خدایی این گها رو از کجا پیدا میکنی؟! تو آدم بسیار ارزشمندی هستی، قدر همون دوتا خط چت رو هم بدون، تلف هر عنی نکن حرفاتو، وقتت رو، اعصابت رو.
باور کن وقتی یه دختر با موقعیت و شرایط تو انقد راحت با یکی چت میکنه طرف هوا ورش میداره که وای من چه عن خاصی هستم که همچین دختری برام وقت میزاره! پسرا رو پررو نکن لطفن.
یه آدم در حد خودت پیدا کن و بچسب بهش. باهم بمونید. از منه بزرگتر و دنیا دیده بهت نصیحت، تجربه من میگه اگر به یکی که پایینتر از خودته بها بدی، طرف نه تنها قدردان نیست، بلکه تهش میگه این دختره لابد یه مشکلی داره وگرنه چرا من؟!!!
بازم خود دانی، تا توانی ز لاشی بگریز دخترم

سلام
فرزندم چرا از روی دو خط قضاوت میکنی؟این اصلا ایران نیست و محض اطلاع از اول که خودمون رو معرفی کردیم گفت من ایران نیستم و رابطه لانگ دیستنس هم به درد نمیخوره و تمام‌.

سما 1401/05/09 ساعت 12:49

من اگه جای اکس رزیتا بودم قطعا برداشتم این بود که طرف بدش نمیاد با من وارد رابطه بشه.صمن اینکه رزیتا جان خودتو گول نرن ته دلتم فک کنن بدت نمیتد همجین اتفاقی بیفته.با خودت رو راست باش
پس اینکارو‌نکن به دلیل اینکه اگه طرفم بهت حسی داشته باشه قطعا روی رابطش با پارتنرش تاثیر میذاره

به نظرم چند بار توی متن بهش توپیده که خبالا هوا ورت نداره و این حرفا :)) من بودم زیاد به خودم نمیگرفتم باز هم بستگی به اخلاق طرف مقابل داره گه به خودش بگیره یا نه

مونا 1401/05/09 ساعت 13:09

واقعن این رزیتا هم نوبره. من بودم الان بخاطر داغ شوهر داشتم زجه میزدم. این به سال نکشیده چنتا رابطه عوض کرده، بابا زن، حالا چغندر که خاک نکردی، از اون خدابیامرز یه فرش هم بهت ارث رسیده باشه باز یه سال باید خودت کار میکردی تا بخریش!
اگه یه مرد نوشته بود من جوانی عاشق زنی بودم بعد ازدواج کردم ولی هنوز عشقمو دوس داشتم، زنم پارسال مرد و من چنتا رابطه عوض کردم تا حالا... همین ما زنها خشتکشو کراوات میکردیم از بس بنظرمون آدم عوضی و کثافتی بود این آقا، اما چون همجنس خودمونه لالیم.
خداوکیلی نگا کیا رو میگیرن. بخدا پسرا حق دارن ازدواج نکنن.
الانم این متن که نوشته، با دست پس زدن و با پا پیش کشیدنه. بره زندگی پارتنر یارو رو بهم بریزه که چی؟!!
رزیتا جان اون اگه بگیر بود همون اول میگرفتت. الانم که بیوه ای، فقط میاد یه سو استفاده میکنه و تمام (زر نزنید که مگه بیوه چشه، من خودم بیوه م و میدونم بقیه چقد آشغالن)
خلاصه که این وسط فقط دلم به حال اون بدبختی سوخت که چند سال با تو زندگی کرد آخرشم مرد. حیف حیف حیف. چه عمرهایی که با آدمهای اشتباه تلف میشه. خدا به ما رحم کنه و از رزیتاها، چه مونث چه مذکر، دورمون بداره

ببین فقط خدا رو شکر میکنم تهش نوشتی بیوه ای، چون تشابه اسمی داری با یکی از دوستام و داشتم میرفتم جرش بدم

توصیه: از روی پنج خط کسی رو قضاوت نکنید که زمانه به سرتون میاره

مونا 1401/05/09 ساعت 14:04

به سرم آورده عزیزم.نگران نباش. گفتم که بیوه م. شوهرم چندان هم خوب نبود ولی من سه سال بعد فوتش جگرم میسوخت و شبانه روز بیادش بودم. بخاطر همینم متعجبم از این مدل آدمها.
اینها هم که میگن به سرت میاره، خودشونم باید به سرشون بیاد و داغ ببینن که بفهمن چقدر بار منفی این جمله زیاده. داغ ببینن ها، داغ واقعی. نه که مثل رزیتا جون انگار نه انگار شوهرش دیگه توی این دنیا نیست.
من هنوزم که هنوزه جگرم داغه. بعضی وقتا ساعتها نمیدونم دارم چکار میکنم.
توام دیگه به کسی نگو به سرت بیاد، اگر حرف خوبیه پس انشاالله به حق پنج تن به سر توام بیاد که بفهمی منی که به سرم اومده طعمش چطوره. انشاالله. واقعن هم بخاطر حرفت، منتظرم به سرت بیاد.

زن تو چقدر آدم سمی ای هستی :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد