هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

ماگ

دستم به نوشتن نمیره نمیخوام بنویسم در این چند روز چی دیدم و چی کشیدم حتی عجز‌ و ناتوانیم به قدری شده که نمی‌تونم گریه و عزاداری کنم.نمیتونم حرف بزنم بیان کنم به من چی گذشته به آدمایی که دیدم چی گذشته

دلم برای آدمای اطرافم تنگ شده دلم می‌خواد حالم خوب باشه دلم نمیخواد اطرافیانمو از دست بدم دوس ندارم ارتباطمو کم کنم دلم می‌خواد همه کنار هم باشیم نیاز دارم به ارتباط با آدم ها.

وقتی کنارشونم تاب و تحمل ندارم نمیتونم تحمل کنم این همه لجن بودن و کثافت بودن رو 

هرکدوم به به نحوی 


پر از غصه و حزن و اندوهم که عزادار و عزاداری براش نیست


*امروز ماگ خریدم که سر جمع یک ساعت گرم نگه میداره :/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد