هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت بیریخت طوری

جمعه ست و هوا گرفته و سرده . دارم یخ میزنم پهلو هام سرده بیحال افتادم و دلم میخواد فقط یه لیوان چای گرم بخورم و گرم شم . 


امروز خونه ی ننه ی هشت بودیم .

خوب بود ، بد نبود اصلا . مشکل اینجور بحثا اینه که دیگه هیچی مثل قبل نمیشه . یعنی خیلی طول میکشه و هیچوقت به غلظت اولش نمیرسه .




ب.ر.ن:

خدا بخیر بگذرونه...هوووووف .

مشکل

مشکل از اونجایی شروع شد که با آدمای بد خاطره های خیلی خوبی ساختیم .

اهنگ زمستون

نمیدونی تو که عاشق نبودی

چه سخته مرگ گل برای گلدون

گل و گلدون چه شب ها نشستن بی بهانه 

برای هم قصه گفتن عاشقانه

...

زمستون برای تو قشنگه پشت شیشه

بهاره 

زمستون ها برای تو همیشه

تو مثل من زمستونی نداری 

که باشه هر لحظه چشم انتظاری 


پ.ن:

من خیلی دوسش دارم این اهنگو


حرف

یکم حرف زدیم مثه بز اولش فقط نگاه کرد بعد گفت چیزی بینشون نبوده و نیست فقط دو سال با هم بودن و روابطشون در حد پسرخاله و دخترخاله بوده و حتی دوست هم نبودن .

دیگه دیدم بهترین فرصته برای جذب کسی که از طرف پدر و مادرش طرد شده و یه کاری کردم که شاید نباید انجام میدادم . الان حس پشیمونی ندارم به نظرم بد نبوده .


شفاف سازی (ویرایش شده)

اول گفتن دخترخالش هشتو میخواسته و خاله کوچکش واسطه شده و که کلا هشت گفته نه و قضیه منتفی شده . الان یه چیز دیگه میگن که جریان به کل عوض شده . 

دخترخالش گفته ما چند سال با هم بودیم بعد یهو گفت میخواد با تو ازدواج کنه ! 

اینا هیچی ، اینم که کلا از طرف خانواده مادری طرد شدن ، هشت هم از طرف پدر و مادرش طرد شده هیچی ، الان چطوری شد که تقصیرا افتاد گردن من ؟! 

اصلا حوصله ندارم . خوابم میاد . سرم درد میکنه . صد نفر رو به روم هستن و منم تک و تنها افتادم .

سرم خیلی گیج میره .



*بحث دخترخاله ی هشت و خود هشته و روابطشون که الان نمیدونم چه ربطی به من داره . 

عاقا هشت با دخترت بوده ؟! دوست بودن ؟ با هم خوابیدن ؟ از هشت بچه داره ؟! اصن دخترت زن هشت ! از این بالاتر که نداریم خب که چی الان ؟! الان من زنشم دیگه بکشید بیرون باو .


***جملات بالا فقط برگرفته از جوگیری ساده ی نویسنده است وگرنه نویسنده ی مذکور گوه میخوره با این شرایط زندگی کنه***

در کل منظورم اینه الان موضوع چیه ؟! بحث چیه ؟! چه ربطی به من داره ؟ چرا هشت حرف نمیزنه ؟ اگه کاری کرده چرا مثه موش ترسیده مثه مرد وایسا بگو آره عاقا من یه غلطایی با دخترتون کردم چشمم کور دندم نرم حقمه بی آبرو شم بگید چیکار کنم ؟


*نمک ریزی نویسنده در این پست فقط و فقط تحت تاثیر شیاف دیکلوفناک است که گردن درد وی را بهبود داده است بعد از هفتاد و دو ساعت متوالی . وگرنه مشکلات وی همچنان ادامه دارد*

گیج

امروز صحبت کردم و واقعا خونش به جوش اومده بود .

اصلا حوصلشو ندارم و دلم نمیخواد باهاش باشم .

یکم توضیح اضافه داد گفتم بسه دیگه چقدر فک میزنی .

مثه ادم نمیگه چیکار کرده .

منم گیجم ! 

قلب شکسته

خیلی ناراحتم :( از شدت ناراحتی گریم نمیگیره .

حالم خیلی بده . نمیتونم باور کنم این حرفا رو . من سیب گاز زده ی یکی دیگه رو از روی زمین برنمیدارم .

هشت تو سیب گاز زده ی کدوم خری هستی ؟ حتما خر های زیادی. اونوقت میاد به من میگه من هیچ گوهی توی گذشتم نخوردم که بخواد گریبان گیر ایندم باشه . شایدم گوه خوری زیاد کردی منتها فک کردی تموم شدس و کاری به کار ایندت ندارن .

احساس میکنم قلبم شکسته ، شدید . مثه این عکسا که از وسط به دو تکه تقسیم شده .


وقتی یه نفر باهام بد حرف میزنه ، منم میتونم همون الفاظو به کار ببرم منتهی شرمم میاد خجالت میکشم .

مثلا میتونستم به هشت بگم خودت چی داری ؟! من از لحاظ خانواده و چیزای دیگه از تو خیلی بالاترم، تو چی داری ؟! به شغلت مینازی ؟! عزیزم منم موقعیت اجتماعی خیلی خوبی دارم شغلم بهترین شغل دنیاست عاشقشم .

اما خب اونجایی که باید میگفتم "خودت چی داری" خجالت کشیدم. گفتم نه زشته بابا . 

گفتم که باهاش رودربایستی دارم یکم ، چطور بگم یکم حرمت ها هنوز قوی و محکمن .

در هر صورت الام کلی میس کال ازش دارم و اس ام اس های عذرخواهی .

متاسفانه یکم طول میکشه فراموش کنم ، باید پدرش قشنگ در بیاد تا بفهمه ناز یه دختری مثل من رو باید چطور کشید .

زیادی کوتاه اومدم . هرکس الان جای من بود سریعا کات میکرد و تمام .

کاش بیخیال این رفتار متمدانه میشدم و الکی اروغ روشنفکری نمیزدم . والا ! بشین خونه بابات جونش بالا بیاد .

و تمام

_واقعا فکر کردی چی داری ؟! نه تو چی داری که من بخوام ناز تو رو بکشم ؟! 

+اوکی برو ناز همونو بکش ، شرت کم . سایه ی نحستو از روی زندگی ما بردار . (بکش بیرون باو)


کسی منو نمیخواد ؟! نخواد عاقا نخواد ! فک کردی مثلا من با منت میرم سر خونه زندگی ؟! عمرا . جمع کن بساطتو هرری .



*ناموسن وقتی بهت گفتم هشتم نمیخوام بردار ببر مال خودت من هیچیو واسه خودم نخواستم هیچوقت ، کر و کور نبودی خوب بلد بودی چیکار کنی ولی میگم درستش کن بلد نیستی ؟! کلا دنبال کون پاره کردنی نه ؟! فازت چیه ناموسن ؟ میخوای باشی درست کن مشکلاتو ، مشکل اضافه نکن اوکی ؟! نمیتونی هم هرری بکش بیرون .

خدا جای حق نشسته خدا جای حق نشسته !! پاشو باو حق سرپا وایساده بذار بشینه سرجاش ببینیم چه خاکی تو سرمون بریزیم.