خب در مورد جلسه ی مشاوره ی امروزم خیلی دوس دارم صحبت کنم .
عصره دوستان ، هنوز که نرفتم تعریف کنم .
چیزایی مثل حس بد همیشه هستن ، باید بشه کنترلشون کرد .
من همیشه سعی کردم ساده و سلیس صحبت کنم ، خیلی خیلی ساده .
چند وقتیه وقتی میام به کسی انتقاد کنم یا یه چیز ناخوشایند بگم فورا لحنمو برمیگردونم و بیخیال میشم و یه چیز خوشایند میگم .
خیلی این کار خوشحالم کرده :)
البته هشت پیر شد تا من این اخلاق رو پیدا کنم .
میگفت زارت نزن وسط حال مخاطبت عزیزم . یکم لطاقت بیان داشته باش . زبونت مثل ساطور نصف میکنه مخاطبو .
(من بد دهن نیستم خارج از این محیط دنج خودم و دوستای صمیمیم ، منظورش تیکه انداختن بود میگفت زیاد رک نباش تیکه هم ننداز)
یه نمونه ی واضح و مبرهن براتون مثال میزنم :
امروز دوستم رفته بود خرید و خریداشو نشونم داد ، گفتم ااا این تی شرته ! چند ؟!
گفت فلان قیمت .
گفتم کردن تو پاچت عامو تا دسته :))
عاقا من اینو گفتم دوستم تا لحظه ی آخر هی میگفت هفت جدی گفتی ؟! واقعا ؟! خوب نیس ؟! :))
این روانی ها رو اذیت کنید تا میتونید حال میده :))
پ.ن:
دلم برات تنگ شده هشت... .
میشه فردا زنگ بزنی و بگی بوپوش بوپوش بریم بیرون ؟!
آفت جون :( نامهربون :( قدرم ندون :( بزنگول :(
تا کی میخوای این عاشق بیچاره شیدا بشه :(
یه دوست مموش دارم که خیلی ناز و خوشگله یه دوس پسر داره که دو سال باهمن .
دوس پسرش ، امید جان اومد و در مورد اپلای و این مزخرفات حرف زد و چند تا سایت و راهنما بهش معرفی کردم (چند تا آدم مطمن و وارد) که اگه میخواد از اون منابع استفاده کنه .
داشتم با دوستم حرف میزدم یهو گفتم امید چیکار کرد ؟ کارای اپلایشو ؟!
یهو با دهن باز و چشمای چهار تا شده پرسید چی ؟! مگه امید میخواد اپلای بگیره ؟!
گفتم اره بابا چند وقت پیشا حرفیدیم و "با هم حال کردیم".
گفت چی ؟! حال کردید ؟!
گفتم نه بابا کی با اون چلغوز حال میکنه منظورم حال کردن از گپ و گفت بود .
عاقا دیگه نمیشد جمعش کرد .
خلاصه گیر داد رو قضیه اپلای و این چیزا .
خوشحال اومد پیش من ، شوکه رفت :))
عاقو من دیگه حرف نمیزنم :))
انقدر دوس دارم به آرزوی شیرینم برسم و از شر خالم و هشت جون سالم به در ببرم .
توی ترافیک بودیم پسره ماشین بغلی به شیرازی گفت ما داریم توی این ترافیک کباب میشم تو دیگه چرا انقدر خوشگلی لامصب ؟! جووووووون .
منم خیلی بدم نمیومد سر به سرش بذارم منتها دیگه پرسنالیتی نداشتم اجازه نداد :))
و البته اینکه ممکنه از طرف هشت باشه و بخواد شهادت بده که این خانم به من پا میده و تامام :/
دیگه مثه خانمای متعهد جلوی کرم درونمو گرفتم و مثه ادم شیشه رو دادیم بالا و موزیک زیاد کردیم و به راهمان ادامه دادیم.
البته بماند که چقدر دلم میخواس جیم جیم همرام بود و کلی کرم میریخت :))
مکالمه ی یکی از دوستام با دوس پسرش که چون اسمش با چند تاتون مشترکه ترجیح میدم اسم نبرم .
چهار سال با همن :))
دوستم : من میرم نمایشگاه بین المللی کتاب تهران تو هم بیا با هم باشیم .
پسره : مگه من کتاب خونم ؟!
دوستم : چه ربطی داره تو بیا میخوام با هم باشیم یه تایم زیادی .
پسره : اگه میای خونه ، بیام .
دوستم : چه ربطی داشت !
پسره : خب کلاس زبان دارم ! بیام الکی پر بخوریم که چی ؟!
دوستم : ینی بیام خونه شما مشکلی نداری کلاس زبانم نداری ؟!
ولی بخوام چند ساعت با هم باشیم کلاس زبان داری و کار داری و مرخصی نمیدن و ... ؟!
پسره : بیکارم مگه باو پاشم بیام نمایشگاه کتاب ؟!
این مکالمه واقعی عست :/
خواستم شدت دیوثی رو براتون کالبد شکافی کرده باشم .
کژکش نباشیم :))
ب.ر.ن:
این علی که کامنت گذاشته کیه ؟!
عزیزم بیا جنسو تحویل بگیر گندید :))
۲.نه احسان جان ناراحت نشدم . کلا من ناراحت نمیشم داداچ
خیلی دوس دارم ببینم توی جلسه مشاوره راجع به من چی گفته !
:))
یعنی اگه یه کلمه راجع به سسک حرف زده باشه میرم جرش میدم :))
بدیش اینه تک تک میریم و جدا جدا و روزهای مختلف و من نمیفهمم چی میگه راجع به من :))
این بشر اصلا حاضر به مشاوره نبود ولی برای اینکه از من جدا بشه تن به مشاوره رفتن داده !
یکم اینور و اونور زدم با این و اون حرف زدم گفتن فعلا نه عزیزم .
یعنی شما ببینید حجم تر زدن من چقدر بالا بوده که میگن فعلا نکن بذار گندت یادشون بره .
امروز که قرار بود هشتو ببینم داشتم میمردم از استرس .
اصلا نگاش نکردم ، انگار که اون نیست .
انقدر استرس داشتم با کله رفتم تو دیوار و دماغ محترم فک کنم یه چیزیش شد .
به شارمین :
ژااااان ژااااان تو فقط کامنت بذار :*
خوشحال شدم از کامنتت بشر ^_^
ببینم فردا پس فردا میصه رفت این گند رو جمع کرد یا نه :/
البته با چند نفر صحبت کردم گفتن نمیشه :/
خب روز موعود رسید و متاسفانه من گند زدم از استرس :(
در این حد که طرف برگشت گفت من نظر میدم شما چی کار کنی :))
ازتون میخوام برام دعا کنید :(
پ.ن:
پهنای باند گند زدنم شدیدا زیاده :(
خب عزیز من نمیشه که هم هشت باشه هم من :(