هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

بستر با تو بودن

چشمم خورد به ناخن مصنوعی های چندین سال پیشم .

بهت میگم شاید قدمتش به هفت هشت سال پیش بکشه .

بازشون کردم دیدم چقدر خوشگلن *_* 

یه چسب ناخن خریدم و زدم به ناخنم ، ناخن مصنوعی هامو چسبوندم . کارم که تموم شد دیدم دستم خورده به چسب ناخنم و اونم از روی میز ارایش افتاده روی تختم و کلش ریخته رو تشکم ! 

فک کن ! دو لایه ملحفه کشیدم روی تشکم جهت کثیف نشدنش ! چسبش عینه چسب چینی می مونه کنده نمیشه .

نه از روی ناخنم کنده شد نه ملحفه های بیچارم از هم جدا شدن.

اینم از مزخرف ترین ناخن مصنوعی زدن من .

گُلی

عامو چه سرد شده !! رفتم به گل هام اب بدم دیدم روی خاک یکیشون چند تا یخ کوچولو و نازکه ! دیگه با ترس فراوان از اینکه ریشه ش چیزیش بشه اوردمش جای گرمتر .

آنتریومم که تمام برگاش داره زرد میشه و همش درحال هرس کردنشم انقدر کچل شده چیزی ازش نمونده .

حسن یوسفمم که بی دلیل یه سری از برگاش دارن میریزن .


دبه ی ترشی

خونمون حیاطش خیلی بزرگ بود ، کلی دار و درخت داشت . وسطش یه حوض قشنگ آبی بود . 

از سه تا پله که میرفتی بالا ، تراس مانند میشد :)))  اونحا چند تا گلدون کنار نرده ها چیده بودیم .

یکیم از فانتزیان اینه که با لویی بریم خونه قدیمیمون توی شیراز ، در های بزرگ حیاط رو چارتاق باز کنیم .

اون یه سینی بزرگ که توش کلم قرمز و هویج و بادمجون و لیمو ترشه بیاره و شروع کنه به خورد کردنشون تا ترشی درست کنه 

منم به کلم قرمزایی که خورد کرده ناخونک بزنم .


پ‌.ن:

به مناسبت اینکه لویی امشب ترشی درست کرد :)) 

کسخل کی بودید شما ها ؟ :))

سلامی دوباره به شما کسخلای خودم :)) واقعا فک نمیکردم کسی پیگیرم باشه این مدت :)) خلاصه که خیلی کسخلید :)) اضن واسه همین چیزاتونه که خوشم میاد ازتون :*

یه دوره کوتاه همچین ولگردانه رفتم شیراز :*** عامو عامو عامو نگم برات که چنان عشق و علاقه ی من فوران کرد پاشید به در و دیوار *_* 

هر جا میرفتیم میگفتم ااااا لویی  اینجا *_* 

اونم میگفت عاره عاره :/ شعور معور یُخ :/

زیاد گشتیم , کوچه پس کوچه هاشو *_* خونه ی قدیمیمون رو *_* آرایشگاه گروناشو *_* تمام خیابوناشو متر کردیم *_* کلم پلو خوردیم *_* وکیل مکیل رفتیم *_* حتی با لویی سرمه درست کردیم :)))

هرجایی که فکرشو بکنید رفتیم .

این سفر اولین سفری بود که داشتم با لویی میومدم دور بودم از همه چی , مثل خلا بود . کسی نبود یا چیزی نبود خط قرمزی نداشتم عقلمو کامل بوسیدم و گذاشتم کنار .

قشنگ هر گوهی که دلم خواست خوردم :)) یعنی یه گوه هایی خوردم که از خدا که پنهان نیست ولی خدا رو صد هزار مرتبه شکر از شما ها که پنهونه :)))) 

با این سنم که اندازه خر باب جون تک تکتونه , اولین سفری بود که تا به حال داشتم .


پ.ن :

باهوشای من :* منظورم از جمله ی " اولین سفری بود که تا به حال داشتم ." اینه که سفری دو نفره و هرگوهی خواستم بخورم نداشتم تا حالا .

میاد توت

روزای جمعه یا باید بری بیرون یا جمعه میاد توت :|

پرستار

روز پرستارای خوشگلم رو بهشون تبریک میگم امیدوارم پاداش کارهایی که میکنید رو بگیرید . 

کسی که از سلامتیش مایه میذاره شایسته ی احترام زیادیه .

مرغ بخوریم یا هورمونی ؟

نمیدونم دوس پسر شما بره سفر گوشیشو خاموش کنه یا ج شما رو نده ، واکنشتون چیه .

ولی قطعا من ازش سوپ مرغ درست میکنم !

بازگرد

من نمیدانستم معنی هرگز را...

تو چرا بازنگشتی دیگر ؟!

نوک صورتی باشید

نمیدونم شما هم وقتی بدن زیبایی میبینید به وجد میاید یا نه ، ولی من اون لحظه فقط و فقط به خالق اثر فکر میکنم که چطور همچین اثری خلق کرده ، مخصوصا بعضی از این اثر های هنری موقع نوار قلب گرفتن که هشتاد و پنج نوک صورتی هم هستن ! 

بعد با خودم میگم جدا چنین چیزهایی هم توی ایران وجود دارن ؟! 

یکم بعد ترش میگم توی فضای مجازی همش میگن ما یه جفت هشتاد و پنج نوک صورتی میخوایم منظورشون ایناس نه اون چروکیده پلاسیده های عرق سوز شده ی سیاه سوخته ی شما :/ 

اصلا ادم چیزی نمیتونه بگه :/ زبونش بند میاد :/ 

این چند روزه انقدر شیفتام سنگین بودن پاهامو حس نمیکنم . 

اولش که دردشون منو کشت ، الانم انقدر ضعف دارن و بی حسن که حسشون نمیکنم :( 

فقط همین هشتاد و پنجان که به من قوت قلب میدن :))))

پینه دوز کوچولو

مینا ازم پیج دختر عمم که کار چرم میکنه رو خواست... . گفتم بیام ازش بنویسم :**

 اصلا نمیدونید من هر وقت این بچه رو میبینم عشق میکنم قند توی دلم آب میشه :* 

انقدر با عشق و علاقه و خلاقیت کارش رو انجام میده . سعی میکنه حیطه کارش رو گسترش بده :*** 

راست میگن وقتی به کارت علاقه داشته باشی خلاقیت هم داری .تا همین چند وقت پیش دور خودشو شلوغ میکرد با کلی چرم رنگی رنگی و فقط کیف درست میکرد :)) رفت دوره های چرم دست دوز کفش رو یاد گرفت و سفارش های ست میگرفت :)) ادم دلش ضعف میرفت :*** عزییییزمممم :* 

جدیدا هم پالتو هم میدوزه !! پالتو اخه ؟! :*** انقدر ذوق و شوق  و خلاقیت ؟! برای کاری که دوسش داری ؟! :**

من عاشق وقتاییم که میشینه و دورش رو با چرم های رنگارنگ شلوغ میکنه و الگو میکشه , قیچی میکنه , مدل میبینه , ژورنال درست میکنه :)) دوس دارم برم ببلعمش قندک خوشگلم رو :***

کاش منم از کاری که میکردم انقدر خوشحال بودم... .

برای اینکه منم به سهم خودم از کسب و کار خونگی حمایت کرده باشم پیجشو در این پست ضمیمه خواهم کرد (چه با کلاس :)) )


اینستاش : https://www.instagram.com/leather_zip/
کانال تلگرامش : leather_dast_dooz