هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

هفت دقیقه

حاوی الفاظ رکیک

معده چیز مهمی عست

وقتی استرس دارم (ادم مُسترسی هستم یا اختلال اضطراب منتشره ی خفیف) یا عصبی میشم ، چیزی نمیگم کاری نمیکنم فقط تاکی پنه میشم و احساس میکنم یه نیروی عجیب غریب زیادی وارد رگهام شده و فشار خونم رفته بالا ، قلبم در نهایت قدرت میزنه و معدم درد شدیدی میگیره ! جوری که بعد از چند مین با دم و بازدمم تنظیم میشه و دردش زیاد و کم میشه تا وقتی که کامل از بین بره .

هشت عزیزم هم با خوردن فلفل زیاد روزهای زیادی بوده که  دچار درد شده و با قرص هایی مثل سایمتدین ، امپرازول ، پنتاپرازول ،... سعی میکنه ارومش کنه ! حتی نمیدونه مشکل از کجاست و اصلا علتش چیه ! 

از اندوسکوپی بشدت میترسه و زیر بارش نمیره .

علت زمینه ای رو هم که رفع نمیکنه . 

اخرش میشیم دو تا کیس کنسر گاستریک که تختامون کنار همه دستای همو گرفتیم و میخوایم دوز اولیه ی شیمی درمانی رو شروع کنیم !!


*معده درد فقط اونجاش که بعد از اینکه قرصاشو بهش دادی و کنارش دراز میکشی بوسش میکنی ، شکمشو اروم میمالی ، موهاشو بهم میریزی و قربون صدقش میری .

تبعیض بذاریم بخندیم

مگه غیر از اینه که چادر و حجاب رو برای این گذاشتن که زن در جامعه به فعالیت بپردازه ، تا قبل از اینکه به چشم مونث بودن دیده بشه و بخواد کسی رو تحریک کنه به چشم یه انسان ببیننش؟! 

پس چرا در دانشگاه مفید قم ، یه کاغذی چسبوندن با این عنوان: 

"ایستگاه دوچرخه ویژه آقایان

تذکر : چنانچه دانشجویان دختر در محیط دانشگاه از دوچرخه استفاده نمایند ، به کمیته انضباطی معرفی خواهند شد ."


پ.ن:


خب دوچرخه نذارید نه برای خانوم ها نه برای اقایون ، دوچرخه میذارید بعد با یه لحن طلبکارانه طرفو تهدید میکنید ؟! 

میخواید با کمربند وایسید نگهبانی بدید دختر رد شد بزنیدش :/

متاسفم براتون . متاسفم...

بادا

از وضعیت فعلی خیلی راضیم خدا رو شکر تجارب جدیدی در این برهه ی ناجوانمردانه (نامزدی) کسب کردم که بسیار کارامد بوده :)) 

به این صورت که میگم عصر میخوام برم خرید ، میگه با کی میری؟

چقدر بریزم ؟

هیچوقت هیچوقت هیچوقت مرتکب چنین اشتباهی نمیشه که کارتشو بده دست من :)) یه بار این خبط رو کرد و هنوز منتظر یه فرصته کارتمو بگیره و خالیش کنه :)) 

چند تا حساب مختلف با کارت های مختلف داره ، کافیه اون کارت مورد نظر کاریش رو بردارم :))

خیلی دوست داره زودتر بمستقلیم ، ولی خب نود و هفت سال بهتری برای ازدواج نیست ؟! 

شما چه ماهی رو دوست دارید ؟ من اردیبهشت رو خیلی دوست دارم دلم میخواد عروسیم رو اردیبهشت بگیرم . 

حرف عروسی میشه یاد نادیا میفتم و گند میزنه تو حالم .


* قبل از باشگاه دوش گرفتم ، میگه بعد باشگاه هم دوش میگیری ؟! میگم اره چطور ؟! میگه دوش بگیر امشب مراحل کشوری رو در پیش داریم !! 

اگه این تاثیر چیزای گرم و تند نیست پس چیه ! 

(عاشق غذاهای تایلندی ، هندی ، مالزی :/ هرچیزی که توش فلفل قرمز تازه یا خشک شده داشته باشه :/ )

broken

یه گوشی نوکیا یازده دو صفر مشکی کوچولو داریم که مال باباس .

روی استیشنه ، ولی وقتی زنگ میخوره یا اس میاد براش فرق نمیکنه کجای خونه باشی ، دستشویی حمام مهمونی اینور اونور صداشو میشنوی ! 

بعد میپرسید چرا نوکیا ؟! 

*

دبیرستانی که بودم ، شیفت صبح ثابت بودم . ساعت شش بیدار میشدم اما نمیدونم اون روز چی شد که ساعت پنج بیدار شدم .

اتو رو گذاشتم روی اخرین درجه زود داغ شه ، اومدم مقنعمو اتو کنم ، یه دستمو گذاشته بودم روی مقنعه با اون دستم اتو رو برداشتم و صاف گذاشتم روی دستم !! 

لایه لایه شدن پوستمو میدیدم :( هیچ دکتری نرفتم هیچ پانسمانی نشدم :( هیچ اسکاری هم ازش باقی نمونده !!

تا این چیزا نباشه که بچه ها بزرگ نمیشن :||||| 

*

دلم هشت میخواد با غلظت زیاد ، فاز متعادل ندارم یا میخوام باشه خیلی زیاد یا نمیخوام باشه کلا !! وات د فاز ؟!

*

عامو دراز نشست زدم پشت سر هم چهل تا دونه :)) دو روز پیش ! هنوز عضلات عمقی شکمم درد میکنه :)) 

*

دوست دارم :*


جیگولی

نشستم کنار هشت یه پیج خوراکی های خوشمزه هست ، با هم میبینیم و دلمون آب میشه .

دلم پیتزا میخواد ولی این چند روز مدام غذای بیرون بوده و دیگه کم کم داره دلم برای معدم میسوزه :))

مامان هشت رفتن یه فرش خریدن ترکیبی از سفید ، سبز و گردویی . قشنگه ، مبارکشون باشه . فقط هشت یه لیوان شربت ریخت رو فرش :))

دو شب پیش از سرای ایرانی براشون اوردن :)) 

الان میگن این عروس پا قدم نداشت برامون :)) 

هشت میگه کی خونمون حاضر میشه بریم خونمون ؟! 

یه بار قبل ها گفت دوس دارم وقتی کلید رو میچرخونم توی قفل و در رو باز میکنم یکی منتظرم باشه بغلم کنه .

دوباره این حرفو تکرار کرد و گفت بعد من بیام و تو شیفت باشی و چراغ های خونه خاموش باشه ؟! 

هشت عزیزم ! باید رید توی اون کاری که تو بیای خونه و من نباشم ! 

منم گفتم خب عزیزم برو خونه ی مامانت :)) والا :))


مرگ موش برای ساحره ی عزیز!

اواخر آذر نامزدیشونه .

مبارکا باشه نادیا جان ، ان شاء الله هم اونا خوشبخت شن هم تو کسی وارد زندگیت شه که از رفتنش خدا رو شکر کنی . 

اصلا میدونی چیه ؟ زیادی هیز بود ، همون بهتر که رفت .

چی بود با اون تیپ خز و خیلش .

با اون خنده هاش... .

با اون نگاهاش... .

اخه چی بگم نادیا جان ؟! هر چی بگم تف سربالاس . خودت یه زمانی قربون صدقه ی اون تیپ خز و خیل و خنده ها و نگاهاش میرفتی .

کاش هیچکس به بهانه دلداری دادن این حرفا رو بهت نزنه .

خدا کنه شیفتت خالی باشه برای ریکاوری .



*زمان نامزدیشون تغییر کرد . گفتم ما دعوت نداریم ؟!

مرض

دستمو گرفته بود داشت دستمو نگاه میکرد ، چشمش افتاد به زخم انگشتم که الان فقط یه اسکار ازش مونده .

کلی قربون صدقه رفت ، بوسش کرد گفت من به خاطر این زخم وسیع مردمو زنده شدم :))

یاد دوس پسر سابقم افتادم ، یادمه یه بار خیلی حالم بد شده بود تا به حال اونجوری مسموم نشده بودم . تا دو روز هر چی میخوردم گلاب به روتون برمیگردوندم .

اب هم نمیتونستم بخورم .

یه میس کال ازش داشتم دوستم (دوست پسرش نامزد کرده) زنگ زد بهش گفت هفت حالش خیلی بده اونم پرسید چی شده دوستم گفت مسموم شده اونم گفت اوکی من میرم سر کار .

یعنی زنگ نزد بعدش ببینه من مردم ، زندم ، حالم خوب شده بد شده . حالا درسته مسمومیت چیزی نیست ولی نه دیگه تا این حد که بعد از دو سه روز من بزنگم بگم حالم خوب شده !! 

والا خدا رو صد هزار مرتبه شکر ، از شرش خلاص شدم و کنار هشت هستم . کاش این خاطرات ازاردهنده از ذهنم برن بیرون .


جونز کی بودی داداچ

من عاشق تکنولوژیم . عاشق محصولات مایکروسافت (لپتاپ) و گوشی های سامسونگ هستم .

البته تعصب اصلیم روی نوکیاس اما خب ویندوز فون منو اقناع نمیکنه ، از طرفی طراحی و ظرافت سامسونگ بیشتره .

چند وقت پیش ایمیل اومد که محصول جدید مایکروسافت یه کامپیوتر همه کارست . اصلا دیوونش شدمااااا .

فقط دارم پولامو جمع میکنم اصلا منطقی نیست هجده تومن بدم پای یه کامپیوتر بذارم گوشه ی خونه خودم صبح تا شب بیمارستان باشم :(

خدا رو شکر پولم به اس 8 میرسید ، قیمتشم منطقی بود قابل حملم هست هر جا برم میتونم ببرمش :)) 

از اپل خوشم نمیاد ، از بس هر کیو میبینی اپل دستشه فکر میکنن نشانه ی پولداری و با کلاس بودنه ! نشانه ی باکلاس بودن وقتی بود که شما دست نمیگرفتی ! دیگه خز شد داداچ ! 

اهم اهم !

وقتی دو تا مرغ و خروس عاشق ، در مکانی سکنا میکنن بدون در  زدن وارد نشید لطفا ! چه انتظاری دارید ؟! 

از در ورودی تا تخت لباسامون اون وسطه ! 

حالا نه اون لباسی که شما فکر میکنید ، بالاخره خونه گرمه ادم گرمش میشه دیگه .


* بغل هشت باشی‌ ، روی تخت یه نفرش چسبیده باشی بهش ، اون لحاف زرشکی دونه اناریش رو کشیده باشی روی خودت ، اتاقش هم گرم و نرم باشه ، بوی قرمه سبزی هم بیاد ، هوا هم حالش  دگرگون ، مگه داریم از این بهتر ؟! 

شما برودت هوا رو نگاه کن اخه ! با یار نگذرونی سه هیچ باختی .


پس بینیم باو

گوشیشو خاموش کرده ، زنگ زدم خونشون با یه لحن بدی باهام حرفید !! نمیدونم چه فکری با خودش کرده ، فکر کرده کیه ؟!

دوست عزیز هر کسی هم که باشی با بی احترامی بی محلی از من چیزی درنمیاد .